از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

نه به خاطر دارم چگونه از یکدیگر خداحافظی کردیم، نه این که چگونه در نور چراغی که روی سقف می درخشید و در سکوتی که روحم را می خراشید، تنها ماندم.

۲۶ مطلب با موضوع «یک روز، یک جمله» ثبت شده است

ﮔﻠﻮﻟﻪ نمی­دانست.

تفنگ نمی­داﻧﺴﺖ.

ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ نمی­داﻧﺴﺖ

ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺟﻪ­ﻫﺎﺵ ﻏﺬﺍ می­برﺩ...

خدا ﮐﻪ می­دانست.

نمی­دانست؟!!!

  • مسعود رستمی
- ولی آخه چرا جدا بشیم؟ ما می تونیم تمام عمر با هم خوبخت باشیم.

-وقتی دو نفر این جور که تو میگی به هم بچسبن

عاقبت کارشون به اونجا می کشه که ماشین و خونه می خرن، کار کاسبی و بچه و این جور چیزا راه میندازن

اون وقت دیگه اسم این رابطه عشق نیست، اسمش میشه زندگی.


  • مسعود رستمی

بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد ، و نه شعور لازم برای خاموش ماندن.



ژان دلا برویر

  • مسعود رستمی

آدمها هرگز کسانی را که دوست دارند فراموش نمی کنند، فقط عادت می کنند که دیگر کنارشان نباشند!



ارنستو ساباتو

  • مسعود رستمی

چه اندوهناک است زندگی ما، بزرگ می شویم که بمیریم...



م. رستمی

  • مسعود رستمی

بهتر است برای چیزی که هستی، مورد نفرت باشی تا اینکه برای چیزی که نیستی محبوب باشی



آندره ژید

  • مسعود رستمی