از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

نه به خاطر دارم چگونه از یکدیگر خداحافظی کردیم، نه این که چگونه در نور چراغی که روی سقف می درخشید و در سکوتی که روحم را می خراشید، تنها ماندم.

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است


شهر بزرگ شده است

آدم ها بزرگ شده اند

فاصله بزرگ شده است

تو

درست چند قدم آنطرف تر نفس می کشی

توی همین شهر

شهر اما بزرگ شده است...

  • مسعود رستمی

به سوی تو...

۰۱
آبان


به سوی تو، به شوق روی تو


به طرف کوی تو

سپیده دم آیم

مگر تو را جویم

بگو کجایی؟





نشان تو گه از زمین گاهی

ز آسمان جویم

ببین چه بی پروا

ره تو می پویم

بگو کجایی.....



کی رود رخ ماهت از نظرم

به غیر نامت کی نام دگر ببرم

اگر تو را جویم

حدیث دل گویم

بگو کجایی؟



به دست تو دادم

دل پریشانم

دگر چه خواهی

فتاده ام از پا

بگو که از جانم

دگر چه خواهی



یکدم از خیال من

نمی روی ای غزال من

دگر چه پرسی ز حال من



تا هستم من

اسیر کوی توام

به آرزوی توام

اگر تو را جویم

حدیث دل گویم

بگو کجایی؟



به دست تو دادم

دل پریشانم

دگر چه خواهی

فتاده ام از پا

بگو که از جانم

دگر چه خواهی


ترانهء تیتراژ پایانی سریال اوّلین شب آرامش 


برای دانلود کلیک کنید


  • مسعود رستمی