از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

نه به خاطر دارم چگونه از یکدیگر خداحافظی کردیم، نه این که چگونه در نور چراغی که روی سقف می درخشید و در سکوتی که روحم را می خراشید، تنها ماندم.

نقطه، سر خط...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ب.ظ


سلام به همه همراهان که حتی تو این دوره غیبت طولانی مدت هم لطف داشتن، به وبلاگ سر میزدن و با نظراتشون شرمندم کردن، تو این مدت گه گاه به وبلاگ سر میزدم و نظرات دوستان رو میخوندم و جواب میدادم، اما نمی دونم چرا دست و دلم نمی رفت که بنویسم


اما حالا، بعد از کلی تغییر و تحول، دلم میخواد باز بنویسم، عاشقانه هایی برای همسرم، خاطره های خوب و بد، میخوام کلا نوشتن رو شروع کنم، همزمان با شب تولدم، شاید 23 سالگی یه نقطه عطف تو زندگیم باشه

تولد 23 سالگیم رو دو شب پیش به صورت مشترک با عشقم جشن گرفتیم، و حالا من دو نفرم...

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۰۵/۰۷
  • ۵۵۳ نمایش
  • مسعود رستمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی