دیوانه
باز همه آدمها شبیه تو شده اند، این دیوانه ام می کند!
- ۱ نظر
- ۲۴ مهر ۹۲ ، ۰۷:۴۸
- ۴۴۱ نمایش
باز همه آدمها شبیه تو شده اند، این دیوانه ام می کند!
بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اون که واسه انتقامم از تو انتخاب شد
هیچ کس با من نیست
مانده ام تا به چه اندیشه کنم
مانده ام در قفس تنهایی
در قفس می خوانم
چه غریبانه شبی است
شب تنهایی من . . .
"سهراب سپهری"
ﮔﻠﻮﻟﻪ نمیدانست.
تفنگ نمیداﻧﺴﺖ.
ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ نمیداﻧﺴﺖ
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺟﻪﻫﺎﺵ ﻏﺬﺍ میبرﺩ...
خدا ﮐﻪ میدانست.
نمیدانست؟!!!
یک شمع سیاه و تو که کبریت کشیدی
روشن شد و بر شعله ی کبریت دمیدی
اعلامیه و مسجد و یک سی دی قرآن ...
انگار کسی اسم مرا خواند، شنیدی ؟
آرام بگیر ای شب مهتابی دلتنگ
این حجله ی ناکامی من نیست که دیدی
لبخند بزن خیر منِ خیر ندیده
خرمای مرا نیز تو با حوصله چیدی
در شال سیاهت شده ای مثل عروسک
این سوژه ی شعر است، ولی با چه امیدی ... ؟
یاران همه گفتند که من پر زدم اما
من خاک تر از خاک، تو بودی که پریدی
ای عشق! به قربان سرت آمدی اما
این مرتبه هم باز کمی دیر رسیدی
سید سعید صاحب علم
من رفتم
بی خبر
قبل از آمدنت
تا بدانی
گاهی
دیر رسیدن
کم از نرسیدن ندارد
من رفتم
و می دانم
روزی
عاشقانه سراغم را خواهی گرفت
روزی که خیلی دیر است
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم
دیدم خود خواهیه ، دیدم نمی تونم
تحمل می کنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی بشنوم دنیات آرومه
که دوسش داری ، از چشم هات معلومه
یکی اونجاست شبیه من ، یک دیوونه
که بیشتر از خودم ، قدرتو می دونه
چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم
تو می خندی ، چه شیرینه گذشتن
تازه می فهمم ، تازه می فهمم
تو رو می خوام ، تموم زندگیم اینه
دارم می رم ، ته دیوونگیم اینه
نمی رسه به تو حتی صدای من
تو خوشبختی ، همین بسه برای من
تو خوشبختی ، همین بسه برای من
چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم
تو می خندی ، چه شیرینه گذشتن
تازه می فهمم ، تازه می فهمم
از اینجا دانلود کنید.