تو دل می کنی، من جان!
۲۸
فروردين
تو دلت می آید من را رها کنی ، من جانم میرود از تو دور شوم !
- ۰ نظر
- ۲۸ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۳۶
- ۴۳۵ نمایش
تو دلت می آید من را رها کنی ، من جانم میرود از تو دور شوم !
تو را محصور خواهم کرد میان قلم و کاغذ
تمام حرف هایم را می گویم
با بغض، با درد
به وسعت تمام وجودم می خواهمت
از ژرفای قلب
به دنیای من بیا
بلوا به پا کن
لعنتی، کاغذم باز خیس شد...
دنیا آنقدر هم بزرگ نیست
که بتوانی صدایش را فراموش کنی
و از یاد ببری که در کدام خیابان
روی کدام صندلی...
نه، دنیا بزرگ نیست، وگرنه تا الان بارها نشانی خانه ات را گم کرده بودم
و لابهلای سطرهای غمگین زندگی به دنبالِ دستهای تو نمی گشتم
سه سال پیش بود که با وبلاگ نویسی خداحافظی کردم