از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

از گذشته تا ادامه

آدم است دیگر، گاهی دلش می خواد بنویسد

نه به خاطر دارم چگونه از یکدیگر خداحافظی کردیم، نه این که چگونه در نور چراغی که روی سقف می درخشید و در سکوتی که روحم را می خراشید، تنها ماندم.

تنهایی

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۵ ب.ظ
 از تو می نویسم و نمی دانی و نمی بینی و نمی خوانی 

و می دانم که دیدگانم به راهت خشک خواهد شد و باز نمی بینی

و من که تنهایی عادت دارم، احمقانه به تو دل بستم
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۰۶/۳۱
  • ۳۸۵ نمایش
  • مسعود رستمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی